تنوع دو گانه!
موسیقی به من امکان می داد به درون خودم بروم و آنجا چیزهایی تازه کشف کنم: تنوعی که در زندگی جسته و نیافته بودم، و نیز در سفر که با این همه حسرتش را هنوز همین جریان آهنگین در من می انگیخت که امواج آفتابی اش را می آورد و کنارم فرو می نشانید. تنوع دو گانه. به همان گونه که طیف ترکیب نور را در نظر ما عیان می کند، هارمونی کسی چون واگنر یا رنگ های نقاشی چون الستیر امکان می دهد آن جوهره کیفی احساس های انسان دیگری را (که عشق به دیگری امکان رخنه به آنها نمی دهد) بشناسیم. سپس تنوع در بطن خود اثر، با تنها وسیله ای که به راستی تنوع را ممکن می سازد، یعنی گردآوردن فردیت های متنوع در یک جا.
سدوم و عموره(ص 185)
در جستجوی زمان از دست رفته
مارسل پروست
از من پرسیده ای زندگی چیست. مثل اینکه بپرسی هویج چیست؟