گلی نمی روید در این سرمای استخوان سوز

چه بخواهد چه نخواهد

فقط تو می توانی

می توانی بیایی و ریشه ات را در خاک سردم بنشانی و گل کنی،

می توانی بمانی تا بهار

گلت که پژمرد هم خیالی نیست،

ریشه ات می ماند

و دوباره گل می کند

زمستانم که بیاید